كوشا موحد ( تحصیلات : کم سواد ، 25 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما بزرگواران!

من مي خواهم يك كار تحقيقي در مورد حواريون و ميزان قداست و حجيت قول و فعل آنها به اعتقاد مسيحيان انجام دهم در حقيقت مي خواهم بدانم تا چه حد حواريون براي مسيحيان حجت اند و تا چه اندازه قول و فعل ايشان مورد استناد قرار مي گيرد . آيا حواريون در آيين مسيح بلاتشبيه همانند امامان در مذهب شيعه اند و يا مانند صحابه و يا ... ؟

لطفا علاوه بر اينكه پاسخ اين سوال را مي فرماييد منابع مفيد جهت مطالعه را معرفي فرماييد . چون متاسفانه خودم در هيچ كتابي نتوانستم پاسخ اين سوال را بيابم.

در ضمن لازم به ذكر است اگرچه براي دريافت سوالم بسيار عجله دارم و فوريت 1-2 روز را در گزينه هاي ضرورت لحاظ كرده ام اما انتظار دارم كه اين تعجيل از كيفيت پاسخ نكاهد و در صورت لزوم براي دريافت پاسخ كامل تر و دقيق تر مي توانم بيشتر صبر كنم و منتظر بمانم

با تشكر فراوان از زحمات شما . التماس دعا


مشاور (سيداميرحسين کامراني راد )

باسمه تعالی با تشکر از این که راسخون را جهت مشاوره انتخاب کردید. برای آشنایی شما با حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) مطالب ذیل را ارائه می نماییم. ویژگى رسولان اكثر حواریون حضرت عیسى(علیه السلام) ماهى گیرانى فقیر، بدون آگاهى و فصاحت و خالى از هر گونه دارایى دنیوى و سلطنت جهانى بودند،هرچند شاگردان خاص حضرت عیسى به شمار مى آمدند، اما در زمان حیات وى، افرادى «بى ادراك»، «بى ایمان» و «سست دل» معرفى شده بودند. در عین حال، پس از عروج حضرت عیسى(علیه السلام) از ناحیه ى «روح القدس» هدایت یافته و بر هدایت دیگران قادر شدند: همه از روح القدس پر گشته، به زبان هاى مختلف، به نوعى كه روح، به آنان تلفّظ بخشید، شروع به سخن گفتن كردند. توماس میشل، كشیش معاصر معتقد است: رسولان در زمان عیسى(علیه السلام) باور داشتند كه وى همان مسیحایى است كه یهود در انتظار او به سر مى بردند و خدا او را براى نجات بشر فرستاده است. اما پس از مرگ مسیح آنان در بن بست فكرى قرار گرفتند و گمان كردند كه معلم ایشان در رسالت خود ناكام مانده است، اما دیدار مسیح(علیه السلام) پس از رستاخیز وى به تردیدهاى آنان پایان داد. مشاهده ى مسیح به صورت فردى و گروهى تا چهل روز پس از مرگ وى ادامه داشت و پس از آن عیسى براى همیشه از نظر آنان پنهان شد. در این زمان مشكل بزرگ رسولان ناآشنایى آنان با وظایف خود بود. ده روز پس از غیبت عیسى(علیه السلام) این مشكل هم از میان برداشته شد و پرتو روح القدس، تردید آنان را از میان برد و آنان را به انجام رسالت قدرت داد. در زمان حیات حضرت عیسى، مأموریت رسولان تبلیغ در میان بلاد اسرائیلى بود: این دوازده تن را عیسى فرستاد و به ایشان وصیت كرده و گفت: از راه امت ها نروید و در بلدى از سامریان داخل مشوید، بلكه نزد گوسفندان گم شده ى «اسرائیل» بروید، و چون مى روید موعظه كرده، بگویید كه ملكوت آسمان نزدیك است. اما پس از عروج و رستاخیز وى، مأموریت تبلیغى گسترده اى براى رسولان در میان تمامى امم در دستور كار قرار گرفت. حضرت عیسى به ایشان فرمود: پس، بروید و همه ى امت ها را شاگرد خود سازید و ایشان را به نام اب و ابن و روح القدس تعمید دهید. حواریون در قرآن در قرآن مجید در سه مورد به صراحت از حواریون حضرت عیسى(علیه السلام)یاد شده است. در یك جا آمده است:و یاد كن هنگامى را كه به «حواریون» وحى كردم كه به من و فرستادگانم ایمان آورید. گفتند: ایمان آوردیم و گواه باش كه ما مسلم هستیم. بعضى از مفسران قرآن با توجه به ارتباط وحیانى حواریون با خداوند، احتمال پیامبر بودن تمام آنان را مطرح كرده اند: از مجموعه قرائن ذكر شده در آیات كریمه و روایات، استفاده مى شود كه تمامى حواریون مقام نبوت داشته اند. اگر حواریون پیامبر نبوده باشند، وحى در آیه ذكر شده را به «وحى الهامى» تفسیر مى كنیم ولى به هر حال دلالت بر مرتبت ویژه ى آنان دارد. در جاى دیگر از قرآن مجید به تجدید پیمان حواریون با حضرت عیسى(ع)، پس از احساس انحرافاتى در میان بنى اسرائیل، اشاره شده است. آیه اى از قرآن نیز به تبلیغ رسولان اشاره كرده است. پطرس از دیدگاه مسیحیان پطرس در میان رسولان اولین كسى است كه به حضرت عیسى(علیه السلام) ایمان آورد، و نیز نخستین كسى كه به افتخار رؤیت آن حضرت پس از برخاستن از قبر نایل آمد، و نیز كسى كه از طرف حضرت عیسى(علیه السلام) مأمور هدایت مردم و استوارى رسولان دیگر شده بود و بر آنها برترى داشته است، پطرس حوارى است. از عبارت انجیل برمى آید كه پطرس جانشین حضرت عیسى در امور ظاهرى و معنوى و بزرگ ترین حوارى آن حضرت است: و به تو مى گویم كه تو پطرس هستى و من بر این صخره -پطرس -كلیساى خود را بنا مى كنم و نیروهاى مرگ هرگز بر آن چیره نخواهند شد و كلیدهاى پادشاهى آسمان را به تو مى دهم. آن چه را كه تو در زمین منع كنى در آسمان ممنوع خواهد شد و هر چه را كه در زمین جایز بدانى در آسمان جایز دانسته خواهد شد. از عبارت فوق به خوبى مى توان «ولایت تكوینى» پطرس را برداشت نمود. هم چنین از كلمات حضرت عیسى(علیه السلام) كه به پطرس فرمود: «به بره هاى من خوراك بده» و «از گوسفندان من پاس دارى كن». معلوم مى شود كه حضرت عیسى(علیه السلام) دو وظیفه ى «رهبرى امت مسیحى» و «مرجعیت دینى آنان» را به پطرس سپرده بود. پولس (Paul) پولس، شخصیتى كه بعدها بزرگ ترین رسول مسیحیت نام گرفت، چند سال پس از میلاد مسیح، در شهر «طرسوس» در خانواده اى یهودى متولد شد. درجوانى، چند سال در بیت المقدس سكنى گزید و به تحصیل كتاب مقدس و فراگیرى اعتقادات یهود، نزد «غمالائیل» (گامالائیل)، كه برجسته ترین عالم یهودى بود، پرداخت و بدین ترتیب در شهر طرسوس از فرهنگ یونانى بهره برد و در بیت المقدس، فرهنگ یهودى را كسب كرد و از این دو فرهنگ در شكل دادن به عقاید خود بسیار استفاده كرد. اولین بار، نام وى در كتاب مقدس، در داستان شهادت «استیفان» كه برگزیده ى حواریون بود، آمده است. پولس در زمره ى مخالفان وى و دست اندركار شكنجه ى او بود. پس از شهادت استیفان، پولس با اخذ فرمانى از مجمع یهودیان اورشلیم، براى آزار نوایمانان مسیحى و دست گیرى آنان براى محاكمه در اورشلیم، به سمت «دمشق» حركت كرد. در اثناى همین سفر بود كه به گفته ى نویسنده ى كتاب اعمال رسولان حادثه اى عجیب براى پولس رخ مى دهد كه منجر به ایمان آوردن او مى شود: هنوز به دمشق نرسیده بود كه ناگهان نزدیك شهر، نورى از آسمان در اطراف او تابید. او بر زمین افتاد و صدایى شنید كه مى گفت: «اى شائول، چرا بر من جفا مى كنى؟» شائول پرسید: «خداوندا تو كیستى؟» پاسخ آمد: «من عیسى هستم. همان كسى كه تو بر او جفا مى كنى. ولى برخیز و به شهر برو و در آن جا به تو گفته خواهد شد كه چه باید بكنى. » در این هنگام هم سفران شائول خاموش ماندند، زیرا گر چه صدا را مى شنیدند ولى كسى را نمى دیدند. پس از این حادثه پولس حامى دین جدید شد. وى سه سال از عمر خود را در بلاد عرب و دمشق گذراند و پس از آن به دیدار پطرس در اورشلیم رفت و سپس به انطاكیه روى آورد و در نهایت این شهر را مركز تعلیمات خود قرار داد. در طول سالیان متمادى به شهرهاى مختلف از آسیا تا اروپا مسافرت و تعلیمات خود را ابلاغ مى كرد و در این راه سختى هاى زیادى را تحمل كرد و سرانجام به قتل رسید. آموزه هاى پولس از دو نظر با تعالیم حواریون فرق داشت: 1.در بعد عملى انجام شریعت یهود را براى غیریهودیان لازم نمى دانست. این نكته باعث بروز اختلاف شدید و مباحثات و مناظرات طولانى بین وى و پطرس گردید و نهایتاً قرار بر این شد كه پطرس رسول یهودیان باشد و پولس رسول غیریهودیان. در حالى كه حضرت عیسى(علیه السلام)صریحاً پطرس را جانشین خود قرار داده بود و او و سایر حواریون تأكید زیادى بر انجام شریعت داشتند. 2.در بعد عقیدتى نیز الهیات خاصى را تعلیم مى دهد كه در آن عیسى(علیه السلام) به مقام «الوهیت» نایل مى شود. پولس خود منشأ افكارش را الهام مستقیم و كشف مى داند; منتهى سؤالى كه پیش مى آید این است كه چرا مطالبى كه حضرت عیسى(علیه السلام) به او الهام مى كند، خلاف مطالبى است كه براى حواریون گفته است؟! برخى از محققان این گونه پاسخ داده اند: از آن جا كه امپراطورى بزرگ روم ( كه یهودیه بخش كوچكى از آن بود) از كشورها و شهرهاى مختلف با ادیان گوناگون تشكیل شده بود كه به جز یهودیان كه اغلب در یهودیه زندگى مى كردند، بقیه مشرك بودند و افكارى عجیب و غریب داشتند، پولس پس از ادعاى ملاقات با مسیح و شروع به تبلیغ یا باید به یهودیه مى رفت و یهودیان را به مسیحیت دعوت مى كرد و یا باید به سراغ مشركان مى رفت و براى آنان تبلیغ مى نمود. پولس راه دوم را برگزید چون در یهودیه اولاً حواریون حضرت عیسى حضور داشتند و دیگر جایى براى او نبود; و ثانیاً، چون قبلا مسیحیان را اذیت كرده بود به او با شك و تردید نگاه مى شد. پس او به سراغ غیریهودیان مى رفت و به تبلیغ مى پرداخت اما نه آن مطالبى را كه حضرت عیسى فرموده بود بلكه براى جذب امت هاى غیریهودى دو كار كرد: نخست آن كه مسیحیت را به گونه اى به ایشان عرضه كرد كه بسیار راحت باشد; و لذا شریعت موسوى را حذف كرد; و دوم آن كه مسیحیت را به گونه اى عرضه كرد كه براى مشركان قابل فهم و پذیرش باشد; لذا افكار مشركان را مى پذیرفت و به آنها شكل مسیحى مى داد. از آن جا كه به شهرهاى مختلف كه ادیان گوناگونى داشتند سفر مى كرد و در هر جا فكر تازه اى را مى پذیرفت، از این افكار مجموعه اى به وجود آمد كه مسیحیت كنونى را تشكیل مى دهد كه با دین مادر، یعنى یهودیت، اختلاف بسیار دارد. و از این جا بود كه مطالبى چون: «گناه ذاتى»، «الوهیت مسیح»، «تجسّد خدا»، «پسر خدا بودن مسیح كه براى قربانى به زمین آمده است تا صلیب شود و كفاره ى گناه ذاتى انسان شود»، كه در ادیان ابتدایى و بت پرستى امم گذشته ریشه داشت به مسیحیت راه یافت و جزء تعالیمى گردید كه به تأثیر روح القدس توسط پولس به عنوان دین جدید، یعنى مسیحیت، نازل شده است. پولس تا یك قرن پس از مرگش تقریباً فراموش شد، اما هنگامى كه نخستین نسل هاى مسیحى از میان رفتند و روایات شفاهى حواریون شروع به محو شدن كردند، هنگامى كه صدها گونه رفض و بدعت، روح مسیحیت را بر هم زد، «رساله هاى پولس» چهارچوبى فراهم كرد تا نظامى باثبات شكل گیرد و جماعات پراكنده را به صورت كلیسایى مقتدر گرد هم جمع كند. جان بى ناس مى نویسد: ولس حوارى را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب داده اند. مسلماً او در این راه جهاد بسیار كرد و فرقه ى طرف داران اصول و شرایع موسوى را مغلوب ساخت. ولى اهمیت او بیشتر از این جهت است كه وى اصول لاهوت و مبادى الوهى خاصى به وجود آورد كه سبب شد نصرانیت عالم گیر شود. از این جهت، پولس بزرگ ترین خدمت را در تحوّل غربى انجام داده است. او صریحاً اعلام كرد كه دیگر عمل «ختان» وجوب ندارد، و هم چنین رعایت حلال و حرام در طعام و شراب ضرورى نیست و افراد بشر را نباید به نجس و طاهر تقسیم كرد. سیمای حواریون در کتاب مقدس در جای جای انجیلها حواریون مورد نکوهش و سر زنش قرار گرفته اند . بسیاری از کلماتی که در انجیلها آمده است دور از شأن و جایگاه حواریون است . با خواندن حالات حواریون ، این سؤال در ذهن نقش می بندد که آیا در آن زمان اشخاص بهتری وجود نداشتند که تا این حد ، سست عنصر، ضعیف و ترسو نباشند ؟ یا اینکه بوده اند اما مسیح در گزینش حواریون اشتباه ورزید؟ مناسب است نمونه هایی از اوصاف حواریون و کلماتی که در شأن ایشان ذکر شده را بیاوریم : 1 - حواریون سست ایمان : « و شاگردانش چون بدان طرف می رفتند فراموش کردند نان بردارند ....عیسی این را درک نموده بدیشان گفت : ای سست ایمانان چرا در خود تفکر میکنید از آن جهت که نان نیاورده اید » متی 16 : 5- 8 2 - حواریون بی ایمان : « اما شاگردان نزد عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند : چرا ما نتوانستیم او را بیرون کنیم عیسی ایشان را گفت : به سبب بی ایمانی شما زیرا هر آینه به شما می گویم اگر ایمان به قدر دانۀ خردلی میداشتید بدین کوه میگفتید از اینجا بدانجا منتقل شو البته منتقل میشد » متی 17 : 19 - 20 3 - شاگردان سخت دل : « فی الفور شاگردان خود را الحاح فرمود که به کشتی سوار شده .... و تا نزد ایشان به کشتی سوار شد باد ساکن گردید چنانکه بی نهایت در خود متعجب شدند زیرا که معجزۀنان را درک نکرده بودند زیرا دل ایشان سخت بود » مرقس 6 : 45 - 52 4 - پطرس حواری ، شیطانی که موجب لغزش مسیح می شود : « و پطرس او را گرفته شروع کرد به منع نمودن و گفت : حاشا از تو ای خداوند که این بر تو هرگز واقع نخواهد شد اما او برگشته پطرس را گفت : دور شو از من ای شیطان زیرا که باعث لغزش من می باشی » متی 16 : 22 - 23 چگونه عیسی ، پطرس را شیطان می خواند و حال آنکه در توصیف پطرس می فرماید : « و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت کلید های ملکوت آسمان را به تو می سپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود » متی 16 : 18 - 19 آیا می توان باور داشت که مسیح به پطرسی که کلیدهای ملکوت آسمان را در دست دارد لقب شیطان بدهد ؟! اگر حال پطرس که بزرگترین حواری مسیح بود چنین است پس سایر حواریون چگونه اند ؟ آیا مسیح کلیسای خود رابر شیطان بنا نمود ؟! 5 - یهودا ، حواری دزد که مسیح را در مقابل سی درهم نقره تسلیم یهود کرد : «پس یکی از شاگردان او یعنی یهودای اسخریوطی پسر شمعون که تسلیم کنندۀ وی بود گفت :برای چه این عطر به سیصد دینار فروخته نشد تا به فقرا داده شود ؟ واین را نه از آن رو گفت که پروای فقرا می داشت بلکه از آن رو که دزد بود وخریطه در حوالۀ او و از آنچه در آن انداخته می شد بر می داشت » یوحنا 12 : 4 - 6 عجیب آنکه یهودا نیز توسط خود آن حضرت دستچین شده بود و حتی این قدرت را یافته بود که هر بیماری و رنجی را شفا دهد ! « و دوازده شاگرد خود را طلبیده ایشان را بر ارواح پلید قدرت داد که آنها را بیرون کنند وهر بیماری و رنجی را شفا دهند و نامهای دوازده رسول این است : .... و یهودای اسخریوطی که او را تسلیم نمود » متی 10 : 1 - 4 6 - بی اعتنایی حواریون به فرامین حضرت عیسی : « آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده به شاگردان خود گفت : در اینجا بنشینید تا من رفته در آنجا دعا نمایم .... ونزد شاگردان خود آمده ایشان را در خواب یافت و به پطرس گفت : آیا همچنین نمی توانستید یک ساعت با من بیدار باشید .بیدار باشید و دعا کنید ....وآمده باز ایشان را در خواب یافت » متی 26 : 36 - 43 7 - بی مهری شاگردان ، نسبت به مسیح : « پس به ایشان گفت : لیکن الآن هر که کیسه دارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامۀ خود را فروخته آن را بخرد ....گفتند ای خداوند اینک دو شمشیر ، به ایشان گفت کافی است » لوقا 22 : 36 - 38 آری حواریون درمقابل دستورعیسی که همگی باید به هر قیمت شمشیری تهیه کنند بی توجهی نمودند و به آن حضرت گفتند دو شمشیر داریم . حضرت مسیح که از این بی اعتنایی حواریون سر خور شده بود از تکرار دستور، صرف نظر کرد . 8 - حواریون کم جرأت و بی وفا ،ادعاهای بی مورد پطرس : « آنگاه عیسی بدیشان گفت همهُ شما دربارۀ من لغزش می خورید ..... پطرس در جواب وی گفت: هر گاه همه دربارۀ تو لغزش خورند من هرگز نخورم عیسی به وی گفت : هر آینه به تو می گویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس ، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد ، پطرس به وی گفت :هر گاه مردنم با تو لازم شود هرگز تو را انکار نکنم ،و سایر شاگردان نیز همچنان گفتند » متی 26 : 31 – 35 اما همین حواریون با تمام این وعده ها زمانی که حضرت مسیح دستگیر شد او را رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند ! « در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده بگریختند » متی 26 : 56 بد نیست بدانیم پطرس که بزگترین حواری مسیح بود و حتی حضرت عیسی ، کلیسا را بر وی بنا نهاده بود چه کرد ؟ « اما پطرس در ایوان نشسته بود که نا گاه کنیزکی نزد وی آمده گفت : با عیسی جلیلی بودی . او روبروی همه انکار نموده گفت : نمی دانم چه می گویی .... باز قسم خورده انکار نمود که این مرد را نمی شناسم .... پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که این شخص را نمی شناسم »متی ۲۶ : 69 - 74 باری پطرس به انکار عیسی پرداخت و حال آنکه مسیح قبلا فرموده بود که : « اما هر که مرا پیش مردم انکار نماید من هم در حضور پدرخود که در آسمان است او را انکار خواهم نمود » متی 10 : 33 آیا برا ستی ؛ مسیح ، پطرس را در حضور پدرانکارخواهد کرد ؟ آیا مسیح کلیدهای آسمان را به چنین فرد ضعیفی سپرد ؟ و آیا همین حواریون هدایت کلیسای مسیح را بر عهده داشتند ؟! بی ایمانی حواریون به اینجا هم ختم نشد بلکه آنان زنده شدن و رستاخیز مسیح را باور نکرده و انکار کردند : 9 - انکار رستاخیز مسیح « و صبحگاهان ، روز اول هفته چون برخاسته بود نخستین به مریم مجدلیه که از او هفت دیو بیرون کرده بود ظاهر شد و او رفته اصحاب او را که گریه و ماتم می کردند خبر داد و ایشان چون شنیدند که زنده کشته و بدو ظاهر شده بود باور نکردند .... و بعد از آن بدان یازده هنگامی که به غذا نشسته بودند ظاهر شد و ایشان را به سبب بی ایمانی و سخت دلی ایشان توبیخ نمود زیرا به آنانی که او را برخاسته دیده بودند تصدیق ننمودند » مرقس 16: 9 - 14 همانطور که دیدید بررسی شخصیت حواریون در انجیلها انسان را در بهتی عمیق فرو می برد . باور اینکه حواریون مسیح کوچکترین ایمانی نداشته اند و حتی در شب آخر او را واگذاشته و فرار کردند بسیار سخت می نماید . در بخش کتاب مقدس به این نکته اشاره کردیم که انجیلها همگی پس از رسالات پولس نوشته شده اند واز طرفی انجیل متی ، یوحنا و احتمالا مرقس نوشتۀ این افراد نبوده بلکه بعدها و توسط افراد دیگری تألیف شده و به ایشان نسبت داده شده است . تمامی انجیلها به روشنی متأثر از افکار پولس است ؛ پولسی که در تقابل و تضاد فکری وعقیدتی با حواریون قرار داشت ( رجوع شود به بخش پولس ) پولس به این نکته تصریح می کند که پس از گرویدن به مسیحیت هیچ تلاشی برای دیدن حواریون نداشته و تا سه سال با هیچ یک از حواریون ملاقاتی نداشته است(غلاطیان 1 : 17 - 19 ) وی به این مطلب هم اذعان دارد که اندیشه هایش را ازحواریون دریافت نکرده (غلاطیان 1 : 11 - 17 ) و بلکه رسما به مخالفت با حواریون پرداخت (غلاطیان 2: 11 – 14 ) در آخرین قدم وی ادعا کرد که از بزرگترین حواریون نیز چیزی کم ندارد ( اول قرنتیان 11 : 5 ) به هر حال شخصیت موجود از حواریون در اناجیل به هیچ عنوان نمی تواند مورد قبول باشد . دیدگاه اسلامی در نقطۀ مقابل این دیدگاه ، دیدگاه اسلامی است که حواریون را افرادی خالص و پیراسته معرفی می کند . صرف نظر از آیات قرآن که بر عظمت و شخصیت حواریون تاکید می کند روایات اسلامی نیز همین مساله را مورد تاکید قرار می دهد . از امام رضا(علیه السلام) در مورد دلیل نامگذاری شاگردان حضرت مسیح به « حواریون » چنین نقل شده است : .... به این دلیل حواری نامیده شده اند که درون خود را از آلودگی گناه زدوده و به درجه ی اخلاص رسیده بودند و با موعظه و نصیحت به زدودن الودگی دیگران اقدام می کردند ( تفسیر صافی ، آیه ی 52 سوره ی آل عمران ) در روایت دیگری پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آۀه و سلم) آنان را دوازده شخص خالص و انتخاب شده برای یاوری عیسی می داند که در نصرت خداوند و رسول او کوشا ، شجاع و آماده بودند، هیچ گونه ضعف و تکبری درآنان نبود ، ایمانشان از هر شک و تردیدی پیراسته بود و عیسی(علیه السلام) را با بصیرت و خلوص و جدیت وخضوع یاری می کردند (بحار الانوار ،ج 36 ،ص 309) دوست عزیز در پایان جهت مطالعه بیشتر منابع ذیل معرفی می گردد: چهره حواریون در انجیل و قرآن(www.porsojoo.com/fa/node/9755 ) حواریون از منظر آیات و روایات(www.tahoorkotob.com/page.php?pid=9179 )